بیا و بمان ۱۷

ویران می کند مرا... 

این خفته در هوای نفس های من 

افسوس می خورم! 

دیگر مجال نیست... 

بیدار می شوی و هوشیاریت هنوز ، 

پنهان ز دیده های من آرام خفته است...