یاد بگیریم؟ یا یاد بگیرم؟

یادم باشد

فقط لحظه ای تو را دارم

باید یاد بگیرم

که هر لحظه را ساعتها بدانم!

یادم باشد

من هم کسی را دوست داشتم

اما

باید باد بگیرم

که تنها عده ای لایق دوست داشتن هستند

یادم باشد

عاشق نشوم

هرگز!!!

باید یاد بگیرم

یاد بگیرم که عشق تنها لایق ..........

و کافیست

یاد بگیرم

که لازم است خیلی چیزها را  یاد بگیرم

من نیز با نبود تو نا بود می شوم!

 دیگر رمق نمانده مرا نابود می شوم

می دانم آه همنفس رود می شوم

دیگر توان سرودن از کجا رسد

من نیز با نبود تو نا بود می شوم

آهسته تر تو را به خدا آرام تر برو

می دانی از حضور تو من نور می شوم

می دانم از چه گریزان می شوی فسوس

من با گریز تو نابود می شوم

از من نپرس چرا وقت رفتنت

مدهوش غرق تبسم نابود می شوم!

 

 

 

باز کن!

باز کن درب دلت را

         که هوای نفست

همچو پروانه

             در آغوش بگیرد

             شعله های عطشم را!

؟

من تو را می دیدم،

پشت آن پنجره تاریکی

      که حصارش کردم،

              که مبادا روزی

دل دیوانه ی من

                 عطشش حکم تو را لغو کند !

 

تکرار و تکرار و تکرار.......

 

قصه ی روزگار، همیشه تکراری!

             برخیز، آرام باش

نوازش صبح است

آرامش شب را به یغما برده است!

           «بی تفاوت بودن»

تنها چیزی که صبح

        آنرا درک می کند

                من آرامش شب را می خواهم!!!!!

نیستی و تنهام گذاشتی ......

 

یه بغل خاطره امشب تو رو یادم میاره

دیگه نیستی، بی تو بودن رو بیادم میاره

بوی عطر نفسای گرم و دوست داشتنیتو

هر چی که بوی حضورتو، بیادم میاره

نمی خواستم زود زود دیر بشه با من بودنت

بی تو حتی روزگار هم غم رو یادم میاره

بی تو بودن توی فکرم همیشه یه خونه داشت

اما هیچ وقت ندونستم کی بهار رو میاره!؟!؟

 

آشیانه

بی آشیانم کرده ای                بالم مرا از یاد برد

می پرسد او از من چرا           پرهای من را باد برد؟