بیا و بمان۴

تو بودی! 

اما من همچنان بهانه می گرفتم.... 

گمان می کردم هستی و می مانی!!!!!!! 

        چه خیال باطلی 

        چه دیر فهمیدم! 

تو نیستی 

     هیچ تفاوتی نکرده ام !

           هنوز هم بهانه می گیرم.

نظرات 8 + ارسال نظر
علیرضا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:35 http://minali.blogfa.com

سلام
خیلی خوب بود آفرین
موفق باشی

محمد.ص پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 22:28 http://shahre57.blogfa.com

سلام!
ممنون از لطفت و پوزش از اینکه یه مدت نبودم..
آفرین این پستت خیلی قشنگ و دلنشین بود...به خصوص بعد از یه مدت که نرسیدم سر بزنم چسبید...
خوش به لحظه لحظه هایت! یاحق!التماس دعا!

محمدامین جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:21 http://mohamadamin2.blogfa.com

مرحم باش برای دل خسته ام


نسوزان قلبم را ، تو که قلبم را به آتش کشیدی !


مگر قلبم چه گناهی کرده است که اینگونه باید در عذاب تو باشد!

مرحمی باش برای این دل خسته ،امیدی باش برای این قلب دلشکسته!

چرا میسوزانی قلبی که تو را دیوانه وار دوست دارد ، چرا شکنجه میدهی قلبی که

آرزویش خوشبختی تو است!

چرا با قلبم بازی میکنی قلبی که عاشق تو است ، چرا دلم را میشکنی ، دلی که به

انتظار رسیدن به تو است !

گناه من چیست عزیزم ، چرا مرا عاشق کردی و خودت را از عشق خسته !

من به امید همزبانی و همدلی با تو آغاز کردم ، چرا آن آغاز را به پایان رساندی

مرحم زخم کهنه قلبم باش ، این زخم را زخمی تر نکن ، این دل شکسته را خرد خردنکن!

بگذار قطعه ای از این قلب در سینه ام بماند ، مرحم دردم باش ، خیلی خسته ام ،

مرحم دل خسته ام باش !

چشمهایم را به تو دادم تا عاشقانه به آن خیره شوی نه اینکه لحظه به لحظه اشکم را

درآوری ! قلبم را به تو دادم که به آن عشق بورزی ، محبت کنی ، نه اینکه آن را

بسوزانی و بعد بی خیال از آن بگذری !

مرا پریشان نکن ، من صبر و طاقتی ندارم ، بی گناهم به خدا هیچ راهی ندارم!

چرا باید اینگونه مرا غمگین کنی ، چرا باید اینگونه مرا از خودت دلگیر کنی !

مرحم باش برای دل خسته ام ، آرام کن مرا از این حال و هوای ابری و دلگرفته ام!

خستگی زندگی را از تنم رها کن ، نه اینکه مرا از این که خسته ام خسته تر کن!
نسوزان قلبم را ، تو که مرا نابود کردی ، چه میخواهی از من ، من که در راه عشقت
جانم را نیز فدایت کرده ام .... سرپناهی باش برای دل عاشقم ، مرحمی باش برای دلخسته ام ....

فرشید جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:17 http://farshidx.blogsky.com/

سلام
ممنون که اومدی
شعرات زیبا و دلنشین بود
به خصوص شعر آمدم تا پس بگیرم
موفق و پیروز باشی

[ بدون نام ] شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 00:52

سلام

با اجنه میپری؟

ای همچین!
شما که نمی ترسی؟!

علی سوهانی یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 http://www.galleri77.blogsky.com/

سلام
دلزدگی و خستگی از روزگار .به نظر من مفهوم این شعر هست.
البته ببخشید فقط نظر شخصیم را گفتم.

عجب دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:03

عجب

؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

زمستان سپید دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:07 http://www.zemestane3ped.blogfa.com

باز امشب در اوجه آسمانم
برای الان تا لبخند آخر عمرم
واسه یه لحظه تا چند لحظه بیشتر .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد